معنی بهم خوردن فلز، جرنگ جرنگ شکاف، رخنه، شکافتن، درزپیدا کردن، درز گرفتن، صدای ,, معنی بهم خوردن فلز، جرنگ جرنگ شکاف، رخنه، شکافتن، درزپیدا کردن، درز گرفتن، صدای پ, معنی fik omcbj tgx، [cj; [cj; alاt، coji، alاtتj، bcx/dbا lcbj، bcx ;ctتj، wbاd ,, معنی اصطلاح بهم خوردن فلز، جرنگ جرنگ شکاف، رخنه، شکافتن، درزپیدا کردن، درز گرفتن، صدای ,, معادل بهم خوردن فلز، جرنگ جرنگ شکاف، رخنه، شکافتن، درزپیدا کردن، درز گرفتن، صدای ,, بهم خوردن فلز، جرنگ جرنگ شکاف، رخنه، شکافتن، درزپیدا کردن، درز گرفتن، صدای , چی میشه؟, بهم خوردن فلز، جرنگ جرنگ شکاف، رخنه، شکافتن، درزپیدا کردن، درز گرفتن، صدای , یعنی چی؟, بهم خوردن فلز، جرنگ جرنگ شکاف، رخنه، شکافتن، درزپیدا کردن، درز گرفتن، صدای , synonym, بهم خوردن فلز، جرنگ جرنگ شکاف، رخنه، شکافتن، درزپیدا کردن، درز گرفتن، صدای , definition,